بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

ای روزگــار... از خـ ـط خـ ـطـ ـی هایـم ساده نـگــــذر...! بـه یـاد داشتــه باش... این دلــنـوشــته ها را یک دل، نــوشــتـه...!
بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

ای روزگــار... از خـ ـط خـ ـطـ ـی هایـم ساده نـگــــذر...! بـه یـاد داشتــه باش... این دلــنـوشــته ها را یک دل، نــوشــتـه...!

بعضی از سکانس های زندگی ام...

بعضی از سکانس های زندگـــی ات را

نه اینجا و نه هیچ جای دیگر نمیتوانی بگویی!!!

و تا ابد باید در قلبت نگهشــان داری...

گاهــــی...

سه نقطــــــه ها حرف های بسیاری دارند برای گفتن...

شهادت حضرت فاطمه(س) تسلیت باد...

مـــــــــادر، دو بخش بیشتر ندارد...
و ما هر چه می کشیم از بخش دوم است.
..
خزان زود هنگام و کبود شدن یاس بوستان پیامبر(ص)، بر همه ی دوستان تسلیت باد.

خدایا! دلم امشب گرفته... بیا کمی با تو صحبت کنم...

خدایـــا...

زندگــی سرشار از هزاران نگرانی ست!!!

و ذهن از یک فکــر به سوی فکــری دیگر پرواز میکند...

در میان چنین هیــاهویــی،

شنیدن ندای خاموشی که در قلب،با من سخن میگوید دشوار است...

خدایـــا...

مرا موهبت آن بخش

که ذهنم در کشاشش این غوغای روزمره بر تــو متمرکــز باشد...

و هر روز دقایقی با تو ارتباط برقرار کنم...

لحظات نابی که دوست دارم...

ثبت یک لحظــه از زندگـــی ام

و اندیشیدن به آن، همیشــه کــار من است...

من شمــارش را گــم کرده‌ام ولی لحظــه‌ها را خوب میشناســم؛

لحظه‌هایی که نمیدانــم از چه جنســی هستند!!!

ولی این را میدانــم که بعضی لحظــات،به خودی خود خاصنـــد...

مــن تمامـ ـی آن لحظـ ــات نــ ـاب و ... را

بی بهـ ــــ ــانه دوسـ ـت دارم...

شیر یا خط...

هر وقت بین دوتا انتخاب مردد بودی ؛

شیــــر یا خـــط بنداز ...

مهــم نیست شیر بیفته یا خط !!!

مهــم اینــه کــه ...

 اون لحظــه ای که سکــه داره رو هــوا میچرخه ،

یه دفعه بفهمی ...

دلــت بیشتـــر میخــواد ،

شیـــ ــــ ـــر بیفته یا خــ ـــ ـــط  ...

خدایا تو میدانی آنچه را که من نمیدانم...

خدایـــــــا...

تـــو میدانـــی آنچه را که مـن نمیدانـــم!

در دانستن تو آرامشیست،

و در ندانستن من تلاطــم ها...

تــو خــود با آرامشت، تلاطمــم را آرام ســاز...

تفسیر چشم یا ذهن...

و زمانـــــی که در هیاهــــوی شهـــر گـــم می شوی؛

  چشمــــانی به دنبــال تفسیـ‌ـــر تو می گردد؛

 که در ذهــن خود، خـــوب یا بـــــد؟؟؟

چگونـــــه تو را معنــــــا کند!!!

ای بهار قلبها...

ای خالـــــــق بهــــــــار!

بهار قلب من به شکفتن شکوفه ظهور از زمستان سرد انتظار است؛

ای بهـــــــار قلبهـــــــا!

ادرکنــــی...

الساعـــه...

العجــ‌‌ــل...