بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

ای روزگــار... از خـ ـط خـ ـطـ ـی هایـم ساده نـگــــذر...! بـه یـاد داشتــه باش... این دلــنـوشــته ها را یک دل، نــوشــتـه...!
بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

ای روزگــار... از خـ ـط خـ ـطـ ـی هایـم ساده نـگــــذر...! بـه یـاد داشتــه باش... این دلــنـوشــته ها را یک دل، نــوشــتـه...!

جمع و تفریق زندگی...

        مانده ام هر سالی که می گذرد...

یک سال به عمرم اضافه می شود؟!

یا یک سال از عمرم کم می شود؟! 

  آیا در این جمع و تفریق زندگی...

  دلــــــــــــی را شکستــــــــــــم و آزردم...  

   یا دلــــــــــی را شــــــــــاد کردم و خنــــــــــده بر لب ها نشاندم؟!

هنوز این جمـــــــع و تفــــــــــریق ها حسابشان را تسویه نکرده اند...

چرا که جمع را بپذیرم...

                                                                                              یا که تفریق را...  

               نمی دانم تا به کی باید برای این جمع و تفریق ها جشن بگیرم؟؟!!

اما...

این را می دانم جمع و تفریق زندگی ام قرارشان را گذاشته اند  که با هم عمل کنند ...

...تولـــــــــــــدم مبــــــــــــــارک...

همیشه روز تولدم تو ذهنم بین خوشحالی و غم تردید داشتم...

نمی‌دونم که باید از اینکه یک سال به سنم اضافه شده خوشحال باشم؛

یا از اینکه یک سال از عمرم کاسته شده ناراحت...

اما امسال این تردیدم دو چندان شده...

چون که وارد یه مرحله ی جدیدی از زندگی شدم!

چون که امسال اولین سال از دهه سوم زندگیم رو تجربه می‌کنم...

20 سالگی...!

اولین باری است که تجربه‌اش می‌کنم و صد البته آخرین بار...

عدد 20 رو از همون بچگی‌مون دوست داشتیم...

عشقمون این بود که فلان نمره‌مون 20 بشه...

عجیب با 20 اُخت پیدا کردیم...

اما این عدد؛

وقتی که در مقابل شمارگان عمر هدر رفته‌ات قرار می‌گیرد؛

خوشحالی چندانی برایت به ارمغان نمی‌آورد...

فقط مسئولیت است و مسئولیت و مسئولیت...

آری...

مسئولیتی که هر سال بر اون افزوده می‌شود...

مسئولیتی که احساس می‌کنی شانه‌هایت را به پایین خواهد کشاند...

مسئولیت بزرگ شدن...

مسئولیت ِ مسئولیت پیدا کردن...

از 20 سالگی به بعد در مقابل زندگیت؛

و دیگرانی که وارد زندگیت می‌شوند،مسئولیتت دوچندان می‌شود!!!

20 یعنی اینکه بزرگ شده‌ای...

20 یعنی اینکه باید نمره‌ات هم 20 باشد که 10 هم نیست...

همیشه از بزرگ شدن هراسناک بوده‌ام و فراری...

کاش همیشه و برای همه عمر بچگی کنیم؛

بچگـــــــی...

بزرگی را نمی‌خواهم...

آدم بزرگــــــــها!

بزرگی را بگیرید برای خودتــــــان!

فقط همان بی شیله پیلگی بچگی‌ام را به من باز ستانید...

بزرگی پیشکش خودتان...

فقط بی کینگی بچگی‌ام را از تونل زمان پس بگیرید...

لحظه به لحظه هوایی را که مصرف می‌کنیم...

ثانیه به ثانیه عمر خود را می‌دهیم!

عمیق‌تر نفس بکش که هیچ چیز در این دنیا مجانی نیست...!

خدایا چقدر به ما نزدیکی...

خدایـــــــــــا...

با همه ی فاصـــــــــــله‌ای که از تو گرفته‌ایم...

هنـــــــــوز هم...

چقدر به ما نزدیکـــــــــی...

ماه محرم...

مُحــــــــرّم...
خیمه ای است که محبان خاندان نور در آن؛

به شراب طهور اشک و عزا دعوت شده اند...

فرارسیدن مـــــــاه محـــــــرم تسلیت باد...

 گالری عکس های 

محرم | irannaz.com

خدا دلش از دست آدما گرفته...

کوچیک تر که بودم فکر می کردم بــــــــارون اشک خداست...

ولی مگه خـــــــدا هم گریــــــــه می کنه؟چرا باید دل خدا بگیره!!!

دوست داشتم زیر بـــــارون قــــدم بزنم تا بوی خدا رو حس کنم...

اشک خدا رو تو یه کاسه جمع کنم؛

تا هر وقت دلم گرفت کمی بنوشم تا پاک و آسمونی بشم!

آسمون که خاکستری می شد...

دل منم ابـــــــــــری می شد...

حس میکرم که آدمـــــــــــا دل خــــــــدا رو شکستند...

یا از یاد خدا غافل شدند...

همه می گفتند بـــــــــــاران رحمت خداست...

ولــــــــــــــی...

حس کودکــــــــــــانه من می گفت:

خـــــــــــدا دلش از دست آدمــــــــــــا گرفته.................

قطار افکارم...

کـــــــــــاش کوهــــــــــی ریــــــــــزش می کـــــــــرد...

تــــــــــا متــــــــــوقف شـــــــــود، در ســـــــــرم...

ســـــــــوت می کشــــــــــد...

قطــــــــــــار افکــــــــــــــارم...

باران...

تلنگـــــــــر کوچکیست بـــــــــــاران ...

وقتی فرامــــــــــوش میکنیم ،

آسمــــــــــان کجاست ...!!!

پلنگ صورتی...

سلامتیه نسلی که میدونست پلنگ صورتی, صورتیه؛ 
اما خاکستــــــــــری تماشاش میکرد....!

عید غدیر مبارک...

حلول عید ولایت و امامت را،

که به شکرانه ی تکمیل دین و تتمیم نعمت همگان

با عرشیان و فرشیان است؛

محضر همه دوستان و همه ی شیعیان

تبریک و تهنیت عرض می کنم...

خلوت دل...

مگه راه رفتن رو زمینِ خدا چه عیبی داره؛
که بعضیا انقدر دوست دارن رو اعصــــــــــاب راه برن!!!


خیــــــــــــــــلی‌ دلــــــــــــــــم گرفته...

خسته‌ ام از بودن بعضی آدم‌ها...

باید تأسف خورد برایشان...

متأسفم که از آدمیت چیزی باقی نمانده...

واقعـــــــــــا متاسفــــــــــــم...............

این پستو واسه اون استادی گذاشتم که امروز بدجور با اعصابم بازی کرد...

من اصـــــــــــلا آدم کینه ای نیستم ولی...

نمیدونم چرا یه حس بدی نسبت بهش دارم.............

اینجا مردم زیادی بانمک شده اند...

ﺯﺧــــــﻢ ﻫــﺎیت را ﭘﻨﻬــــان ﮐــﻦ ...

ﺍﯾﻨﺠــﺎ ﻣـــﺮﺩﻡ ...

ﺯﯾــﺎﺩﯼ ﺑـﺎ ﻧـﻤـــﮏ ﺷـــﺪه اند ...

خیال راحت...

گاهــــــــی...

چقـــــــــدر دلت...

برای یک خیــــــــــــال راحت...

تنـــــــــگ میشود...

عید قربان مبارک...

عیدقربان...

جشن رهایی از اسارت نفس...

شکوفایی ایمان و یقین...

عید سرسپردگی و بندگی...

عید نزدیک شدن دلها به قرب الهی مبارک باد...


...

چه بسیـــــــــــــارند کسانی که...

همیشه حرف می زنند بی آنکه چیزی بگویند...

 

و چه کم اند کسانی که...

حرف نمی زنند، اما بسیـــــــــــــار می گویند...