بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

ای روزگــار... از خـ ـط خـ ـطـ ـی هایـم ساده نـگــــذر...! بـه یـاد داشتــه باش... این دلــنـوشــته ها را یک دل، نــوشــتـه...!
بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

ای روزگــار... از خـ ـط خـ ـطـ ـی هایـم ساده نـگــــذر...! بـه یـاد داشتــه باش... این دلــنـوشــته ها را یک دل، نــوشــتـه...!

هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست...

زندگــ ــی به مــن آموخـت

کـــــه...

هیــ ـــچ چیــــز از هیــ ـــچ کـس بعیــ ـــد نیسـت...!

دلم گرفته است یا دلگیرم یا شاید هم دلم گیر...

دلـ ـــم گرفتـه است یا دلگیـ ــرم یا شاید هم دلـ ــم گیــــر...

نمی دانــ ــم...!!!

اصــلا هیچ وقت فرق بین این ها را نفهمیدم!

فقط میدانم دلـ ــم یک جوری میشود...

جوری که مثل همیشــه نیست...!

دلـــم که اینطور میشود،

غصــه های خودم که هیـ ‌ــچ،

غصـ ـه ی همـ ـه ی دنیـ ــا میشود غصــه ی مــ ـن...

بعــــــد...

دلـ ـــم بدجـ ــور غروب زده میشــود...

عید قربان مبارک...

خدایــــــــا

قسمت می دهم هر لحظه کمکم کنی

تا نفسم را به قربانگاه درگاهت عرضه کنم

و تو قربانی شدن و نلرزیدن و نلغزیدن را عنایت فرما...

*عید سعید قربان مبارک*

خدایا رشته ی زندگیم را به دست های امن تو میسپارم...

 خدایـــــــا

ذهنــ ـــم پریشــــان است...

قلبــ ــــم بی قــــرار است...

افکـ ــــارم شوریــده اند...

و...

پس...

رشتــه ی زندگـ ــی ام را به دست های امـن تو می سپـــارم...

آن گاه طوفــــان می خوابـــد و

 آرامـــش تـــو، حکمفرمـــا می شــود...

زندگی دو چهره دارد...

حواسـ ــمان باشـــد...

زندگـ ـــی دو چهــــره دارد...!

یا به بازیمــــان میگیــرد...

یا به بازیــش میگیریــم...

انتخـــــاب بـا ماســـت...

خدایا رهایم نکن...

خطـ ـــا از من است، می دانـــم...

از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نعبد"

اما به دیگـ ــران هم دل سپــ ــرده ام...

از من که سالهاست گفته ام ” ایاک نستعین"‌

اما به دیگــران هم تکیـــه کرده ام...            

امــــا رهایــــم نکـن...

بیش از همیشـه دلتنگـــــم...

به انـدازه ی تمـــــام روزهــای نبودنـم...

خدایـــــا رهایــ ـــم نکــن...

پاییز دلگیر نیست...

پاییــــــز دلگیـــــــر نیست!

گاهــ ــی...

دلمــ ـــــان گیـــــر پاییــ ــــز است...

چطور میتوان بهتر زندگی کرد...؟!

از خـدا پرسیدم:

خدایــا چطور میتوان بهتـر زندگی کرد؟!

خـدا جواب داد:

گذشتـــه ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر...

با اعتماد، زمــان حالــت را بگذران...

و بدون ترس برای آینـــده آماده شو...

ایمانت را نگهدار وترس را به گوشه ای انداز...

شک هایت را بـاور نکن...

زندگــی شگفت انگیــز است...

فقــ ــط...

اگر بدانید که چطـور زندگــی کنید...

مهــم این نیست که قشنــگ باشی...

مهــم این است که مهـ ــم باشی...

حتـ ـی برای یکــــ نفــــر...!

کوچـک باش و عاشـــق...

که عشــق میدانــد خاصیـت بزرگ کردنت را...

بگذار عشـ ــق خاصیـت تـو باشد...

نه رابطه ی خـاص تـو با کسی...

موفقیــت پیش رفتـن است...

نه به نقطـه ی پایــان رسیدن...

پاییز مبارک...

امشب تمــام عظمت هستـی در برابر عشـ ـــق تعظیم می کند...
زیــرا می خواهــد،

اولین برگــی که از بلنــدی افتـاد را نظـــاره کند...

پاییــ ـــز مبــ ـــارک ...