بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

ای روزگــار... از خـ ـط خـ ـطـ ـی هایـم ساده نـگــــذر...! بـه یـاد داشتــه باش... این دلــنـوشــته ها را یک دل، نــوشــتـه...!
بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

ای روزگــار... از خـ ـط خـ ـطـ ـی هایـم ساده نـگــــذر...! بـه یـاد داشتــه باش... این دلــنـوشــته ها را یک دل، نــوشــتـه...!

موج ها و ماهی ها...

مـوج های با سینوس...

مـوج های بی سینوس...

مـوج هـای مـوج دار ِ الکی خوش...

ماهـی های ذهنـــ ــــم را میرقصانند...

دور سرم گیج و ویج میچرخند و حرف میزنند...

حواسـ ـم را از زندگـ ــی پـرت کرده اند...

مـــوج ها و ماهــی ها...

زندگی نوشتنی زیاد داره اما...

 زندگــــی نوشتنــــی زیـــــاد داره...

امــــــا...

گاهـــی هیچـــی پیــدا نمی کنی بنویسی

جز سکــ ــــوت...


تلنگری آرام...

خدایـــــــا...

اگر یک روز فراموش کردم که خـــدای بزرگـــی دارم!

تــو فراموش نکن که بنــ ــده ی کوچکـ ــی داری...

با نوازشـــی...

و یا تلنـــگری آرام...

وجـــودت را...

همراهیت را...

مهربانــــی و بزرگـــی ات را...

برایم یــــادآوری کن...

بهانه ای برای خط خطی یکساله شد...

همــه چیـــز میگـــــ ـــردد و میگـــــ‌‌ ـــردد...

تا من معنی بـودن را احسـ ــاس کنم...

یکســــــ ــــال گذشــت!!!

چـه آرام و بی صـ ــدا...

امروز بهانه ای برای خط خطی یکساله شد...

توی این مدت از همین وبلاگ،

از شـ ـادی گفتیم...

از غـ ـم...

جایی بود برای درد دل هــ ــام...

نمیدونم، شاید هم ناخواستـــه دلـ ــی شکستـــه شد...

فقط میتونم بگم حلال کنید...

و کلام آخر اینکه:

این وبلاگ

بهـــــــــــانه ای شد

برای خـ ـط خـ ـطـ ـی کــردنِ

هر اون چیزی که در پس ذهنو دلم میگذره...

بیچاره دل...

بعضــی حــرف ها را نبایــد زد...

بعضــی حــرف ها را نبایــد خورد...

بیچـــــاره دل...

چـــه میکشــد میان این زد و خورد...

پیشاپیش ماه رمضان مبارک...

ماه رمضـــــان...

ماه نزول آیه های سبحانی

ماه کشیده شدن خط گذشت و غفران الهی بر خطاهای گناهکاران

ماه عبادت های عاشقـــــــانه، نیایش های عارفــــــانه و بندگی خالصـــــــانه

ماه بارش باران رحمت الهی مبارک...
التماس دعــــــــا...

خدایا هیچ وقت رهایم نکن...

خـــدای من...

نه آنقدر پاکــم که کمکــم کنی و نه آنقدر بــدم که رهایــم کنی!

میان این دو گمـ ـم...

هم خودم را و هم تو را آزار میدهم...

هرچه قدر هم تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی...

و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی...

آنقدر بی تـو تنهـــا هستم که بی تـو یعنی"هیـ ـچ" یعنی "پـ ـوچ" !!!

خدایــــــا

هیـ ـچ وقـ ـت رهایــ ــم نکـ ـن...

هیاهوی زندگی...

در هیاهـــوی زندگـــی دریافتم...

چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت،

درحالی که گویی ایستــاده بودم!

چه غصه هایی که فقط به غم دلـــم حاصل شد،

درحالی که قصــه ی کودکانـــــــه ای بیش نبود!

دریافتـــم کســـی هست که...

اگــر بخواهــد میشــود و اگــر نخواهــد نمی شــود...

بــه همیــــن سادگـــــ ـــی...

ولادت امام زمان (عج) مبارک...

یــا مهـــــــدی...

ای نقطه شروع شفق...

ای مجری حق...

میلاد تو قصیده بی انتهاییست که تنها خدا بیت آخرش را می داند...

بیا و حسن ختام زمان باش...


خجسته باد بزم قدسیان در صبحی که آفتاب زمین و آسمان به زیر سقف خانه نرگس طلوع می کند...


میلاد حضرت مهدی(عج)،

تصنیف سرخ ترانه های انتظار،

بر همه ی دوستان مبارک...


خدایــــــــــــــا...

درک دوران سبز ظهـــــور دولت عشــــــق را نصیب ما بگردان...

آمیـــــــــن...