بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

ای روزگــار... از خـ ـط خـ ـطـ ـی هایـم ساده نـگــــذر...! بـه یـاد داشتــه باش... این دلــنـوشــته ها را یک دل، نــوشــتـه...!
بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

ای روزگــار... از خـ ـط خـ ـطـ ـی هایـم ساده نـگــــذر...! بـه یـاد داشتــه باش... این دلــنـوشــته ها را یک دل، نــوشــتـه...!

خدایا! دلم امشب گرفته... بیا کمی با تو صحبت کنم...

خدایـــا...

زندگــی سرشار از هزاران نگرانی ست!!!

و ذهن از یک فکــر به سوی فکــری دیگر پرواز میکند...

در میان چنین هیــاهویــی،

شنیدن ندای خاموشی که در قلب،با من سخن میگوید دشوار است...

خدایـــا...

مرا موهبت آن بخش

که ذهنم در کشاشش این غوغای روزمره بر تــو متمرکــز باشد...

و هر روز دقایقی با تو ارتباط برقرار کنم...

نظرات 8 + ارسال نظر
لیلی پنج‌شنبه 22 فروردین 1392 ساعت 01:45 http://samtezendegiblogsky.com

خداوندا تقدیرم را زیبا بنویس

خداوندا تقدیرم را زیبا بنویس

کمکم کن آن چه را که تو زود می خواهی من دیر نخواهم

و آن چه را که تو دیر می خواهی من زود نخواهم

بگریم برای کسانی که هرگز غمم را نخوردند

به من بیاموز لبخند بزنم به کسانی که هرگز تبسمی به صورتم ننواختند.

محبت کنم به کسانی که محبتی در حقم نکردند.

مرسی ریحانه جوووون از پست زیبات...

نظرت فوق العاده بود گلم...
ممنون...

هانیه پنج‌شنبه 22 فروردین 1392 ساعت 11:55

کاش میشد اشک را تهدید کرد

کاش میشد فرصت لبخند را تمدید کرد

کاش میشد در غروب لحظه ها لحظه دیدار را تجدید کرد

زندگی دولحظه است

لحظه اول در انتظار لحظه دوم

و لحظه دوم در حسرت لحظه اول

ریحانه جونـــی میدونی که مثل همیشه تکـــ بوووود...

میسی...
نظر لطفته هانیه جونم...

هانیه پنج‌شنبه 22 فروردین 1392 ساعت 12:05

کفش هایم که جفت میشود،دل هوای رفتن میکند.

من کودکانه بی قرار تو میشوم،

بی آنکه فکر کنم ،

چه کسی دلتنگ من خواهدشد...

very very goOd
thank you

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 22 فروردین 1392 ساعت 23:32

آرامش آن است که بدانی؛

در هر گام، دست تو در دست خداست؛

«لحظه هایت آرام»

ممنون...

...العجل... جمعه 23 فروردین 1392 ساعت 19:12

قصه منو تو قصه برگ است و درخت ، مولا ...

عمرم هم تمام شود به پایت می افتم ....

تویی که رجعت سبز برگ را بهانه ای ...

...

...اللهم عجل لولیک الفرج...

سیما جونت سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 09:38

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را میشکست آنجا اگر عباس بود
شهادت حضرت زهرا بر شما تسلیت باد

سیما جونت سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 11:30

دستان خدا پر از معجزه و گوش‌هایش پر از آرزوهاست


آرزو کن...


شاید آرزوی بزرگ تو معجزه ی کوچکی باشد در دستان خدا

ممنون از نظر قشنگت عزیزم...

اون یکی هانیه(هانیه جون) سه‌شنبه 27 فروردین 1392 ساعت 11:46

گاهی از نردبان بالا میروی تا دستان خدا را بگیری........

غافل از اینکه خدا پایین ایستاده.........

و نردبان را محکم گرفته.......

که تو نیوفتی......

خبلی ناز بود عزیزم

تشکر

خواهش میشه خانومی...
نظر خودتم قشنگ بود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد