بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

ای روزگــار... از خـ ـط خـ ـطـ ـی هایـم ساده نـگــــذر...! بـه یـاد داشتــه باش... این دلــنـوشــته ها را یک دل، نــوشــتـه...!
بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

ای روزگــار... از خـ ـط خـ ـطـ ـی هایـم ساده نـگــــذر...! بـه یـاد داشتــه باش... این دلــنـوشــته ها را یک دل، نــوشــتـه...!

خلوت دل...

مگه راه رفتن رو زمینِ خدا چه عیبی داره؛
که بعضیا انقدر دوست دارن رو اعصــــــــــاب راه برن!!!


خیــــــــــــــــلی‌ دلــــــــــــــــم گرفته...

خسته‌ ام از بودن بعضی آدم‌ها...

باید تأسف خورد برایشان...

متأسفم که از آدمیت چیزی باقی نمانده...

واقعـــــــــــا متاسفــــــــــــم...............

این پستو واسه اون استادی گذاشتم که امروز بدجور با اعصابم بازی کرد...

من اصـــــــــــلا آدم کینه ای نیستم ولی...

نمیدونم چرا یه حس بدی نسبت بهش دارم.............

نظرات 16 + ارسال نظر
افسانه دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 21:28 http://gtale.blogsky.com/

سلام ریحانه جون

من به دنبال کسی می گردم اشک خود رابامن تقسیم کند.من ولی غنچه لبخند دلم را با او و دوتایی پس از آن یار و همراه نسیمی بشویم که تبسمهایش را با لطف به گلها می بخشد

در جهان غصه کوتاهی دیوار مخور

حسرت کاخ رفیق و زر بسیار مخور

گردش چرخ نگردد به مراد دل کس

غم بی مهری آن مردم بی عار مخور


قشنگ بود جیجری...

اصلا ارزش فکر کردن بهش نداره.

خواهش عزیزم...
آره میدونم ولی...

شیدا و درمانده سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 12:25

آدمیت مرد !

از همان روزی که دست حضرت قابیل

گشت آلوده به خون حضرت هابیل

از همان روزی که فرزندان آدم

صدر پیغام آوران حضرت باریتعالی

زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید

آدمیت مرد ، گر چه آدم زنده بود

از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند

از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند

آدمیت مرده بود گر چه آدم زنده بود

بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب گشت و گشت

قرنها از مرگ آدم هم گذشت

ای دریغ آدمیت برنگشت

ممنون بابت نظرتون دوستای گلم...

مهندس نسرین چهارشنبه 10 آبان 1391 ساعت 11:32 http://girlsoverflower-f4.blogfa.com/

سلام...میتونم بپرسم کدوم استاد؟
بیخیالش خدا جوابشون رو میده...

سلام عزیزم
مهم نیست!

Hassan Mohammadzadeh چهارشنبه 10 آبان 1391 ساعت 23:34

سلام....
بابا بیخیال فراموشش کنید چیز خاصی که اتفاق نیافتاد ولی اینو بگم در اینجا حق رو کاملا به شما میدم چون اگه به فرض شمام صحبت میکردید نباید این عکس العمل رو از خودشون نشون میدادن....
ولی در کل به قول یکی از بچه های کلاس صلوات بفرستید و تمومش کنید...

سلام
بله...
ولی مشکل این استاد، صحبت کردن نیست؛ سوال پرسیدنه!
ممنون بابت نظرتون...

هانیه خیلی خوبه... پنج‌شنبه 11 آبان 1391 ساعت 10:02

سلام....
واااااااااااای...ماه من غصه چراااا؟؟؟
ولش کن....اعصابتو واسه کسی خورد کن که ادم باشه....
(حرف سیاسی)
نه ولی خدایی اینو جزء ادم حساب میکنی که اعصابت خورده واسش؟
بیخیال شووو....
ایشاله ترم بعد یکی دیگه ارایه کنه این درسو...
اون وقت باهم دیگه همه دسته جمعی بهترین نمره ها رو میگیریم...

سلام خانومی
نه میدونی بدتر از همه چیه؟!
اینکه ما رو خیلی........ فرض کرده!

توی آدم بودنش که خودمم شک دارم

واااااااااااااااای هانیه نکنه این با من لج کرده پاسم نکنه!
چون از اون دسته استاد عقده ایاست...

نه عزیزم خودش پیش پیش گفت که اون ترمم این درس با خودم ارائه میشه
حالا حالاها درخدمت این استاد بوووووووووووووووق هستیم

اون یکی هانیه (هانیه جون) پنج‌شنبه 11 آبان 1391 ساعت 23:12

سلام گلم

آخه تو به من بگو این جناب اصلا ارزششو داره که تو بخوای

اعصابتو واسش خورد کنی................... کلا

بیخیال عزیزم نگران نباش ایشالا همه پاس مشیم

سلام هانیه جونی
اوهوم...........
ایشالا، ما همچنان امیدواریم...

* جمعه 12 آبان 1391 ساعت 10:15

. . ¸,’ ¸,. . ¸ `-,”~-~’,¸,.¹-~-._¸,.سلام
. . . . ) . ‘”¨ . .):. .`-,;:.`,’;;‘¸,.¹¯¸¸,.-
. . .,-’ , , , , ,-‘;:.. . .`-¸;:.`,’--~’`,¯-.,¸_,
. . (. ,•¸,-~’¨|;;;::.. .. . “-,;:/,`,-~-~¬¯. . . . . . .¸,..,¸ . . . . .¸,.-~--.¸_
. . . ¨`” . . . .|;;;:::.. . .. . ¯¯`*¬~---~~¬¬”``~-,;:;;`”~--~”:;;::,-“’’``¯¨`
. . . . . . . . . \;;;::… . … , زود بیا آپمو ببین .... ¨`-,;;:;;::;;::;:;:`¬~-.¸
'``````````````/;;;:;::… ,, ..:;, :… ,, .. :;,:;,. . ., ¸ . . . .`,;;:;:::;:;:;;-~”`¨
, . . . . . . . .|;;::;:... .:; .:;;¸ . . ,, ..:;,, .. :. . ..:’ .. . . |;;::;;:;:;;”-~¬~-.,¸.-~’
. . . . . . . . . \;;::.. . `` .:;;;, . . . ,, ..:;, :… ,, .. :. . . . ,’`”~-,;;:;:;;.¸.,~--“`¨
. . . . . .¸.-~¬”`,-‘;:. . ..:;;::... .. .. . .. ... ..:;;. . . . .,’ . . . .`”*”`¯
. . . . . l’:,~-¬`;;:¸.-~¬”```”¬~--~¬, ..:;;¸-‘¨¯`\;:.. ./
. … . . |`|/`”,-‘¯ . . . . . . . . . . . . .`,.::;;\ . . . `,;:.\
. . . . . .l,/`/,.¸ . .با این اسب بیا . . . . ).::;;\ . . . .`¸;:`,
. . . . . ./ (-.¸ ) . که زودتر برسی ..-“.:,-“’ . . . . . \;:./

زینب گلاب جمعه 12 آبان 1391 ساعت 14:41

سلاااااام جیگر
یعنی همه نظر گذاشتن جز من(البته من تلفنی به ریحانه دلداری دادم)

اصلا این قصاب آدمه که بخوای اعصابتو خردکنی؟یا حالت گرفته باشه؟؟؟

ولی خداوکیلی وقتی اولش یهو باصدای بلند اونطوری گفت... من دلم ریخت تو چه حسی داشتی نمیدونم...

مشخصه که از اون عقده ایا هستش که لج ما دخترارو هم داره..
پشت سری های منم و هرکی که میخندید ایشالا دچار...... حاد بشن (نفرین من)

سلاااااااام زینب گلاب خودمون!
بلــــــــه بلــــــــه...
خوشم میاد هرکی واسش یه اسمی گذاشته!
عزیزم اولو آخر که چه عرض کنم، من کلا استرس داشتم...
آهااااااااااااااان!!! چه نفرینی..........
گلم خودتو خیلی ناراحت نکن...

زینب قصابو خوب اومدی.واقعا خیلی عقده ای و ...
من از همتون بهتر بودم زودتر از همه نظر دادم.حالا ریحانه منو ببوس.تازه سیدم هستم.


بله، شما سروری.......
آهان از اون لحاظ سادات میشی، بله دیگه مردم مامانشونم سید هستنو...
پس بوس بوس لیلاجونم...

میلاد آرشام جمعه 12 آبان 1391 ساعت 23:33 http://arsentus.blogsky.com

یه سری آدما هستن که باید پاشونو خُرد کنی تا دیگه رو اعصابمون راه نرن

وبتون جالبه... به تبعیدگاه منم سر بزنید و اگه دوست داشتین تبادل لینک کنیم

یادم رفت بگم سلام...
سلام!

سلام
ببخشید ولی انقدرا هم خشونت خوب نیست!!!
با این حال ممنون از نظرتون...

عاطفه شنبه 13 آبان 1391 ساعت 00:27

سلام ریحانه جووووووووووووووووووووون
بازم خوبه که تو یه روز از دست استادت داغون شدی من از سه شنبه تا امشب از دست استادم داغغغغغغغغغغغغغغغغغغغون شدم.
دارم دیونه میشم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چراااااااااااااااااااااااااااااااااا اخه چراااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نمیخوام بگم که استادم خیلی واسم مهمه ولی انقدر هم بی اهمیت نیس که رفتار و کردارش تو ذهنم نمونه ودارم دیونه میشم و از امشب زدم رو باند بی خیالی!!!!
خیلی دیگه بهش فکر میکنم.
بدبختی اینه که خلیی از نظر استادی قبولش دارم ولی اصلآ اخلاقش رو نمیپسندم و نمیدون اخلاق درسی شو رو در نظر بگیرم یا کردارشوووووووووووو...
ریحانه دارم دغ مرگ میشم...
وقتی سر کلاسشم زیاد ناراحت نیستم و قتی میام خونه زیادی بهش فکر میکنم....
استادی که حال به حالت کرده کی بوده و قضیه اش چی بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حمیدی رو میگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اون که رگ خوابش دست خودمه....
استاد ماهی هستش ..
چرا اذیتش میکنی؟؟؟؟
دفعه اخرت باشه از دست حمیدی شاکی میشی هااااااااا
در همه جا و همه وقت حق با حمیدی جونمه!!!!!!
اگه یه بار دیگه بفهمم که از دست حمیدی داغون شدی میام داغونت میکنم!!!!!!!

سلام عاطفه جونم
تو که وضعت بدتر از منه!!!!!!
مگه استادت چیکار کرده؟؟؟؟؟؟؟
میدونم چی میگه...
ولی آدم گاهی وقتا هم نمیتونه خودشو به بیخیالی بزنه...
نمیشه گفت بیخیـــــــــــــال!!!
بالاخره فکرش مشغول میشه...
حالا درمورد هرچی که میخواد باشه.......................

بله درست حدس زدی...
من؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من اذیتش کردم!!!!! از تو دیگه توقع نداشتم...
تو که منو میشناسی!
قبول دارم من یه کم حساسم...
(البته اینم از خصوصیات آبانیاست!!! )
ولی جناب استاد دیگه آخر لجبازیه..............

بعدشم ایشون با بچه های شما خوبه نه با ما...........
چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تو میخوای بیای منو داغون کنی؟؟؟؟؟
ریــــــــــز میبینمت...

عاطفه شنبه 13 آبان 1391 ساعت 15:22

مگه اینکه دستم بهت نرسه.....
به اون میگید قصاب!!!!!!!
میکشمتون....
دلم یه دفعه واسش تنگ شد...
خیلی مرد وارسته ای هست بهش احترام بذارید!!!!
جون همه ی بچه های دانشگاه به حمید بسته است دفعه اخرتون باشه که بهش توهین میکنیدااااااااااا......
زود تند سریع این پستت رو بردار.
من دارم داغ میکنم....
تو دانشگاه ما حمیدی حکم پدر همه رو داره هر کاری که از دستش بربیاد واسه همه میکنه...
ما عاشق حمیدی هستیم و واسش جونمون رو هم میدیم
دفعه اخرتون باشه بهش میگین قصاب
خودتون قصابید

وای وای وای ترسیدم....
آخه یکی از بچه ها بهش میگه قصاب،بعد دیگه واسه همه جا افتاده

جــــــــــــــــدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟تو دلت واسه اون تنگ شده؟؟؟؟؟؟؟
آخه مگه قحطی آدمه؟!!!!!!

مرد وارسته!!!!!!!!!!!!! نه بابااااااااااااااا

اون با بچه های پیام نور بهتره! اونم از نوع معماریش...

حکـــــــــــــــــم پدر همه رو داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نـــــــــــــــــــه!!!!!!!!!!!!!! خدا همچین پدریو نصیب هیشکی نکنه...

قصـــــــــــــــــــــــاب.............

عاطفه شنبه 13 آبان 1391 ساعت 15:35

"توی آدم بودنش که خودمم شک دارم"
"مشخصه که از اون عقده ایا هستش که لج ما دخترارو هم داره.."
'نه ولی خدایی اینو جزء ادم حساب میکنی که اعصابت خورده واسش؟"
اینا چه جملاتی که شما ها واسه استاد نوشتید؟؟؟؟
زشته به خدا دارید مهندس میشید هاااااااااا.....
چرا احترامش رو نگه نمیدارید؟؟؟؟؟؟
میکشمت ریحاااااااااااااااااااانه با این پست گذاشتنت.
حتمآ سر کلاس تمرین میگه که بعدش هم یادش میره حل کنه....
یکی از همون ها رو حل کن و بعد از کلاس برو وبگو که فلان جای سئوال اشکال دارم...
بعد میبینی که چه جوری ذوق مرگ میشه....
به خدا ما هم درس نمیخوندیم ولی خیلی باهامون خوب بود....

خیلی دوسش دارم مرد واقعآ خوبیه....
من یکی از طرف دارهای حمیدی ام...
درود بر حمیدی!!!!!!!!!!!

اینا بهتــــــــــــرین جملات سال شناخته شدن...

آخه عزیزدلم آدم احترام کسیو نگه میداره که اونم متقابلا احترامشو نگه داره؛ نه اینکه...........( اینو جدا گفتم! )

نه بابا؛ این کلکا دیگه قدیمی شده

نمیدونم چه جوریه که با شماها خوبه!!!!!!!!

جان من یکی دیگه رو دوست داشته باش!

عاطفه شیطونه میگه این نظرتو تایید نکنماااااااااا

عاطفه شنبه 13 آبان 1391 ساعت 22:10

یادم باشه این دفعه که دیدمت یکی بکوبونم تو سرت و بعد فلسفه ی حمیدی برای دختر رو واست تعریف کنم...
به خدا یه بار داشت واسه مون از وجود دختر و فلسفه ی دختر تعریف میکرد چنان با لطافت از ما دخترا تعریف میکرد که نگو..........
واااااااااااااااااااااااااای نمیدونی چقدر دختر دوست داره....
میگفت دختر مثل فرشته است و هر کی دختر نداره هیچی نداره و از زندگی هیچی نمیفهمه...
واقعآ خوش به حال بچه هاش....
این دفعه که دیدمش بهش میگم که چرا با شما فیضی ها این جوری برخورد میکنه...
یه روز یکی از بچه ها دلش ازدانشگاه پر بوده میره پیش استاد و میزنه زیر گریه و های های گریه میکنه...
ببین بچه ها تا چه حد باهاش راحتند که میرن پیشش گریه میکنن....
ریحانه جوووووون اخرش نگفتی که قضیه چی بوده....
خوب تعریف کن دیگه....


ممنون عزیزم...شما خیلی خیلی لطف داری.......
جدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حمیدیو این حرفا!!!!!!!!!!!
نه جون من چیزیش نگو که بدتر لج میکنه...

واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ باورش خیــــــــــــــلی سخته...

مهم نیست گلم، تموم شد دیگه...

رها یکشنبه 14 آبان 1391 ساعت 14:21 http://WWW.SHEYDAMOSADEGH.BLOGSKY.COM

منو یاد شعر سیاوش قمیشی انداختید که میگه:
از این زمانه دلم سیر می شود گاهی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد