بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

ای روزگــار... از خـ ـط خـ ـطـ ـی هایـم ساده نـگــــذر...! بـه یـاد داشتــه باش... این دلــنـوشــته ها را یک دل، نــوشــتـه...!
بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

ای روزگــار... از خـ ـط خـ ـطـ ـی هایـم ساده نـگــــذر...! بـه یـاد داشتــه باش... این دلــنـوشــته ها را یک دل، نــوشــتـه...!

کآش هَنوزْ بَچهـ بودمــ ...

بدین وسیله من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم!

 

می خواهم به گذشته برگردم، وقتی همه چیز ساده بود،

 

وقتی داشتم رنگها را، جدول ضرب را و شعرهای کودکانه را یاد

می گرفتم،

 

وقتی نمی دانستم که چه چیزهایی نمی دانم و هیچ اهمیتی

هم نمی دادم!!

 

می خواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست و همه راستگو و خوب هستند،

 

می خواهم ایمان داشته باشم که هر چیزی ممکن است،

 

می خواهم که از پیچیدگیهای دنیا بی خبر باشم،

 

می خواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم،

 

به یک کلمه محبت آمیز،

 

به عدالت،

 

به صلح،

 

به فرشتگان،

 

به باران،

 

و  به ...


نظرات 10 + ارسال نظر
هانیه شنبه 4 شهریور 1391 ساعت 11:55 http://samtezendegi.blogsky.com

زیبا بوووووووود گلم....
تو را هیچگاه نمی توانم از زندگی ام پاک کنم چون تو پاک هستی می توانم تو را خط خطی کنم که آن وقت در زندان خط هایم برای همیشه ماندگار میشوی و وقتی که نیستی بی رنگی روزهایم را با مداد رنگی های یادت رنگ می زنم

خواهش خانومی...

هانیه جونم خیــــــــــــلی خیــــــــــــلی نظرت خوکشل بود...

تیوا شنبه 4 شهریور 1391 ساعت 11:56 http://tivaproject.com

خیلی قشنگ بود
این عکس واقعا تاثیرگذاره
سری هم به ما بزن
www.tivaproject.com

هانیه شنبه 4 شهریور 1391 ساعت 11:58 http://samtezendegi.blogsky.com

کاش میشد:بچگی را زنده کرد

کودکی شد،کودکانه گریه کرد

شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود

آن قیامت، که دمی بیش نبود

فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟

کاش میشد ، بچگانه خنده کرد . . .

واقعـــــــــــــــــا!!!!!!

dehshiri73 شنبه 4 شهریور 1391 ساعت 12:46 http://www.dehshiri73.blogfa.com

خیلی قشنگ بود موفق باشی عزیزم

ممنون...

سمانه شنبه 4 شهریور 1391 ساعت 16:23 http://s69zemestoni.blogfa.com/

خیلی قشنگ بود ریحانه جونم

قابل شما رو نداشت عزیزم...

سمانه شنبه 4 شهریور 1391 ساعت 16:23 http://s69zemestoni.blogfa.com/

در پشت چارچرخه فرسوده ای / کسی
خطی نوشته بود:
"من گشته ام نبود !
تو دیگر نگرد
نیست!"...

گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان:
ما را تمام لذت هستی به جستجوست.
پویندگی تمامی معنای زندگی ست.
هرگز
"نگرد! نیست"
سزاوار مرد نیست...

فریدون مشیری

faezeh شنبه 4 شهریور 1391 ساعت 17:59

میخوام برگردم به روزای کودکی، اون روزا که پدر تنها مهربان بود، عشق تنها در آغوش مادر خلاصه میشد، بالاترین نقطه های زمین شانه های پدر بود، بدترین دشمنم خواهر یا برادرم بود، تنها دردم زانوهای زخمیم بود.تنها چیزی ک میشکست اسباب بازی هایم بود.و معنای خداحافظی تا فردا بود.

فائزه جونم نظرت فوق العاده بود!
واقعا همینه...

لیلی یکشنبه 5 شهریور 1391 ساعت 01:11 http://samtezendegi.blogsky.com

زیبایی ها را چشم می بیند و مهربانی ها را دل ! چشم فراموش می کند اما دل هرگز ! پس بدان تا زمانی که دل زنده است فراموش نخواهی شد .

ممنون عزیزدلم خیلی زیبا زیبا بود.

Mer30 گلکـــــــــــــم...
نظر خودتم قشنگ بود!

Hassan Mohammadzadeh یکشنبه 5 شهریور 1391 ساعت 21:33 http://feizctrl90.ir/

سلام...

فوق العاده زیبــــــــــــا بود ممنون
Very Nice

سلام
خواهش میکنم...

شیدا پنج‌شنبه 27 مهر 1391 ساعت 12:26

سلام واقعا حرف های فایزه خیلی قشنگ بود دلم تنگ شده واسه گچ های سفیدی که باهاش خونه بازی میکشیدم با بچه های محل تا ظهر گرما بازی میکردیم وقتی هم به خونه میومدیم سیاه سوخته شده بودیم مامانمون از روی عصبانیت مینداختمون توی حمام اه ه ه ه ه ه چه روزهایی اشکم در اومد

واقعـــــــــــــــــا..................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد