بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

ای روزگــار... از خـ ـط خـ ـطـ ـی هایـم ساده نـگــــذر...! بـه یـاد داشتــه باش... این دلــنـوشــته ها را یک دل، نــوشــتـه...!
بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

بهــــــــــانه ای بــــرای خـ ـط خـ ـطـ ـی

ای روزگــار... از خـ ـط خـ ـطـ ـی هایـم ساده نـگــــذر...! بـه یـاد داشتــه باش... این دلــنـوشــته ها را یک دل، نــوشــتـه...!

گناه...

تصمیمش رو گرفته بود...

ولی قبل از اینکه تصمیمش رو عملی کنه؛

کبریتی زد،

صدای روشن شدن گوشش، و بوی گوگرد مشامش رو پر کرد...

در افکار خودش بود که نگاهش بر چوب کبریت لاغر اندامی لغزید که آتش از سرش به

جونش افتاده بود و هر لحظه به انگشتهاش نزدیک می شد...

به خودش گفت مشکلی نیست و تکرار کرد:

من مقاومت می کنم... مقاومت می کنم... مقاومت می......

ناگهان فریادی کشید و چوب کبریت رو بر زمین انداخت...

به خودش گفت: متاسفم؛ من تحمل آتش ندارم...

منصــــــــــرف شـــــــــــــــد.................


جملات زیبا گیله مرد

نظرات 2 + ارسال نظر
... دوشنبه 23 مرداد 1391 ساعت 13:28 http://electrical-engineers.blogfa.com

هانیه سه‌شنبه 24 مرداد 1391 ساعت 11:30

ممنون گل من....وقت کردی به ما هم یه سر بزن.یه نظر جائی نمیره...

خواهش عزیـــــــــــزم...
هانیه جون منکه همیشه بهت سر میزنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد