
به شراب طهور اشک و عزا دعوت شده اند...
فرارسیدن مـــــــاه محـــــــرم تسلیت باد...
کوچیک تر که بودم فکر می کردم بــــــــارون اشک خداست...
ولی مگه خـــــــدا هم گریــــــــه می کنه؟چرا باید دل خدا بگیره!!!
دوست داشتم زیر بـــــارون قــــدم بزنم تا بوی خدا رو حس کنم...
اشک خدا رو تو یه کاسه جمع کنم؛
تا هر وقت دلم گرفت کمی بنوشم تا پاک و آسمونی بشم!
آسمون که خاکستری می شد...
دل منم ابـــــــــــری می شد...
حس میکرم که آدمـــــــــــا دل خــــــــدا رو شکستند...
یا از یاد خدا غافل شدند...
همه می گفتند بـــــــــــاران رحمت خداست...
ولــــــــــــــی...
حس کودکــــــــــــانه من می گفت:
خـــــــــــدا دلش از دست آدمــــــــــــا گرفته.................
کـــــــــــاش کوهــــــــــی ریــــــــــزش می کـــــــــرد...
تــــــــــا متــــــــــوقف شـــــــــود، در ســـــــــرم...
ســـــــــوت می کشــــــــــد...
قطــــــــــــار افکــــــــــــــارم...
تلنگـــــــــر کوچکیست بـــــــــــاران ...
وقتی فرامــــــــــوش میکنیم ،
آسمــــــــــان کجاست ...!!!
حلول عید ولایت و امامت را،
که به شکرانه ی تکمیل دین و تتمیم نعمت همگان
با عرشیان و فرشیان است؛
محضر همه دوستان و همه ی شیعیان
تبریک و تهنیت عرض می کنم...
مگه راه رفتن رو زمینِ
خدا چه عیبی داره؛
که بعضیا انقدر دوست دارن رو اعصــــــــــاب راه برن!!!
خیــــــــــــــــلی دلــــــــــــــــم گرفته...
خسته ام از بودن بعضی آدمها...
باید تأسف خورد برایشان...
متأسفم که از آدمیت چیزی باقی نمانده...
واقعـــــــــــا متاسفــــــــــــم...............
این پستو واسه اون استادی گذاشتم که امروز بدجور با اعصابم بازی کرد...
من اصـــــــــــلا آدم کینه ای نیستم ولی...
نمیدونم چرا یه حس بدی نسبت بهش دارم.............
ﺯﺧــــــﻢ ﻫــﺎیت را ﭘﻨﻬــــان ﮐــﻦ ...
ﺍﯾﻨﺠــﺎ ﻣـــﺮﺩﻡ ...
ﺯﯾــﺎﺩﯼ ﺑـﺎ ﻧـﻤـــﮏ ﺷـــﺪه اند ...
گاهــــــــی...
چقـــــــــدر دلت...
برای یک خیــــــــــــال راحت...
تنـــــــــگ میشود...
عیدقربان...
جشن رهایی از اسارت نفس...
شکوفایی ایمان و یقین...
عید سرسپردگی و بندگی...
عید نزدیک شدن دلها به قرب الهی مبارک باد...
چه بسیـــــــــــــارند کسانی که...
همیشه حرف می زنند بی آنکه چیزی بگویند...
و چه کم اند کسانی که...
حرف نمی زنند، اما بسیـــــــــــــار می گویند...
دلم هوس پاییــــــــــــــــــــــــــــــــــــز کرده...
زیاد دور نیست،همین حوالی ست...
کافی ست کمی عاشقانه تر،
گوش کنی...
صدای خش خش برگها را...
کافی ست کمی زیباتر،
به رنگ بازی برگها
نگاه کنی...
دلم دوباره هوس پاییز کرده...
هوس قدم زدن زیر بارانش...
غرش ابرهایش...
وتماشای غروب دل انگیزش...
دلم هوس پاییز کرده...
عجب هوس زیبایی!!!
عصرهای جمعه را...
از غم و غربتش...
تشخیص خواهی داد ...
اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد
و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم
میدونی فلسفه اختراع سرسره برای بچه ها چیه؟؟؟
می خوان از بچگی به آدم یاد بدن که...
صعود چقدر سخته...
و
سقوط چه آسون...
انسان، حرفهای زیبــــــــــــا زیاد میزند ...
مشکل این نیست ...
مشکل این است که زشت عمل میکند !!!
صبر کن سهراب !
گفته بودی قایقی خواهی ساخت ...
قایقت جا دارد ...؟!
من هم از همه ی اهل زمین دلگیرم ...
به یاد کودکی چشم هایت را ببند...
و این بار با چشم دلت به دنبال خـــــــــــــــدا بگرد...
یقین دارم او را زودتر از هر کسی پیدا می کنی...
برای شناخت آدم هـــــــــــا؛
فقط کافیـــــــــــه...
یک بــــــــــــار...
بر خلاف میلشون عمــــــــــل کنی!!!
بعضی آدمها شبیه قهوهاند!
هر قدر هم که شکر اضافه کنی...
باز یک رگهی تلخی در وجودشان هست...
سادگى در رفتار آخرین حد کمال است ...
بسیارى از مردم از ترس آن که مبادا آنان را معمولى فرض کنند؛
از طبیعى بودن هراسانند ...
بسیار انــدک هستـــند،
تعداد آدم هــــایـــی که ...
مــــی تــــوانـــی بــا آنـــها خــودِ خودت بـــاشـــی ...