ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دلت را بتکان...
غصه هایت که ریخت،
تو هم همه را فراموش کن...
دلت را بتکان...
اشتباه هایت وقتی افتاد روی زمین، بگذار همانجا بماند...
فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش!
قاب کن و بزن به دیوار دلت...
دلت را محکم تر اگر بتکانی،
تمام کینه هایت هم می ریزد!
و تمام آن غم های بزرگ...
و همه ی حسرت ها و آرزوهایت...
حالا آرام تر، آرام تر بتکان تا خاطره هایت نیفتند!
تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند!
خاطره، خاطره است...
باید باشد، باید بماند...
کافی ست؟
نه!
هنوز دلت خاک دارد! یک تکانِ دیگر بس است...
تکاندی؟!
دلت را ببین...
چقدر تمیز شد...
دلت سبک شد؟!
حالا این دل جای "او" ست!
دعوتش کن...
این دل مال "او" ست...
همه چیز ریخت از دلت، همه چیز افتاد و حالا...
و حالا تو ماندی و یک دل...
یک دل و یک قاب تجربه...
یک قاب تجربه و مشتی خاطره...
مشتی خاطره و یک "او"...
یک او...
یعنی همان خـــدا...
خـانـه تـکانــی دلـت مبـارک...
سلام عزیز. عالی بود به ما هم سری بزن.
www.mihannama.ir
سلام وبلاگ خوبی دارید
آیا مایلید مطالب وبلاگ شما به صورت خودکار و روزانه در سایت پربازدید نمایش داده شود؟!
از دست ندهید
http://www.jayeshoma.com
ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها
ای تدبیر کننده روز و شب
ای دگرگون کننده حالی به حالی دیگر
حال مارا به بهترین حال دگرگون کن
مرسی از نظرت عزیزدلم...
سلام ریحانه جان عااااااااااااالی بود!
خسته نباشی...
سلام خانومی
ممنون...
اینبار که کســی آمَد نـِمـــی گویم بــُرو
حَتـــی نـِمـــی گویًم کس ِ دیگــَرــی را مــی خواهَم!
فقط مـــی گویَم:ببین!
مَن شِکسته اَم!خَسته ام!
.
کـَمـــی آرامَم کـُن! هَمین...
در گذر گاه زمان
خیمه شب بازی دهر
با همه تلخی و
شیرینی خود میگذرد
عشقها میمیرند
رنگ ها رنگ دگر میگیرند
و فقط خاطره هاست
که چه شیرین و چه تلخ
دست ناخورده به جا میماند
تشکر گلم...
خــــــــــــــــــاطرات
که می آیند تصویرانسانهایی که روزی روزگاری ازکنارت گذشته اند و رفته اند در برابرت قد علم میکنند....
قبل از خانه تکانی تولــــــــــــد منم مبارک...
بهله! پیشاپیش تا 2روز دیگه تولدت مبارک باشه عسل بانوی اسفندی...

دستت که بلرزد اشتباه مینویسی
پایت که بلرزد اشتباه میروی
دلتـــــ که بلــ ـرزد
وامصیبتا…
به سلامتیه کسی که همدمم بود..
اما نشد بمونه...
نذاشتن بمونه...
خوبیش اینجاست که همه چیز افتاد تقصیر من.........
ب بعضیا باس گف:
شمایی که تا دو روز پیش “چشم چشم دو آبرو” میکشیدی . . .
واسه ما “خط و نشون” نکش !
کاش تنها دغدغه زندگیم حل کردن پیک نوروزی بود اونم روزی یک صفحه...
فقط باش
همین که هستی کافیست !
دور از من
بدون من
چه فرقی میکند ؟
گل میخری !
خوب است
برای من نیست ؟!
نباشد !
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست
دلخوشم به این حماقت شیرین . .
دریـــــا تو دلـــش پر از حــــرفـه ولی میشینه پــای درد و دل بقیه…
میشه جایی واســه آرامــــش ….
میشه سکـــــــوت واسه لحظــــه ای که بغض کردی واشــــکات سرازیر شدن….
تو آروم میشـــی وآن از غصـــه تــــــو مــــــــــواج
دلم هوس یک دوست قدیمی کرده
یک رفیق شش دانگ
یک آرام دل
کسی که امتحانش را در رفاقت پس داده
ودیگر محک زدن وزیرو رو کردنی در کار نباشد
رفیقی که من نگویم و
او بشنود
بخندم وحجم بغض را در خنده ام ببیند
رفیقی که بگویمش برو امـــــــا
بـــــــــماند
که نرود ....
قول داده اَم…
گاهـــی
هَر اَز گاهـــی
فانـــوس یادَت را
میان ایـن کوچه ها بـی چراغ و بـی چلچلـه، روشَـن کنَم
خیالـت راحـَــت! مَـن هَمان منـــَــم؛
هَنوز هَم دَر این شَبهای بـی خواب و بـی خاطـــِره
میان این کوچـه های تاریک پَرسـه میزَنـَم
اَما بـه هیچ سِتارهی دیگـَری سَلام نَخواهــَـم کَرد…
خیالَت راحَت !
بــه خاطراتت بگواینقدر توی دست و پای من نباشند ٬
دیروز یکبار دیگر جلوی همان نیمکت همیشگی
زمین خوردمـــــــــــــ لعنتی.....
عــــــاقبت یک جـــایـــی ...
یک وقتــــــی ...
به قـــول شازده کوچــــولو:
دلـت اهلــی یک نفــر می شـــود ...
مرسی از نظرات قشنگت فاطمه جان
دلم
کسی را می خواهد
که از جنس خودم باشد
دلش شیشه ای ، گونه هایش بارانی
دستانش همیشه گرم
نگاهش ستاره باران باشد
دل م یک دل ساده می خواهد...
قشنگ بود...
زیبا بود
وقتـــی نخـــواستنـت...
آروم بـکــش کـنـــــار...!
غــــم انـگیـــــز اسـت اگـــر تـــو را نـخـــواهـــد؛
مســـخـره اســت اگـــر نفهمــــی؛
احــمقـــانـــه اســت اگــــر اصــرار کـنـــی ....
تنهــــایــی یعـــنی:
ساعـــت هــا ســـَرت را روی میـــز بگـــذاری،
و بیـــن ایـــن همـــه آدمـــ کهــ کنـــارت هســـتند،
کســــی حـــتی نگـــوید: "چه مرگت است؟"