ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آسمـان چشمانـم به اندازه ی تمام ابرهای بهـاری،بارانـی است...
قلبــ ـم انگار به اندازه سردترین روزهای زمستـانی،یـخ زده است...
امــا در وجــودم کوره داغ تابستـانی میسوزد...
چه چهــار فصلـی است سرزمیـن دقـایــق مــن...!!!
گاهی لازم است کوتاه بیایی...گاهی نمیتوان بخشید و گذشت...اما میتوان چشمان را بست و عبور کرد...گاهی مجبور میشوی نادیده بگیری...گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوز که نبینی...گاهی باید سکوت کرد،سکوت.......
مرسی بابت نظرت عزیزم...
سلام اجی....
بابا بیمعرفت حداقل جواب تک مو بده.........
نبینم نا احت باشی......
بوش بوش.........
خوش باشی
سلام آبجی جونی


شرمنده گلم...
نه بابا یه کم حالم خوش نبود!
بوس بوس
قربانت...
تمام خوبی ها را برایت آرزو می کنم نه خوشی ها را؛
زیرا خوشی آن است که تو می خواهی؛
و خوبی آن است که خدا برای تو می خواهد ...
مرسی گلم...
به همچنین...
ه وقتایی؛
یه حرفایی...،
چنان آتیشت میزنه...،
که دوست داری فریاد بزنی...
ولی نمیتونی!
دوست داری اشک بریزی،
ولی نمیتونی!
حتی دیگه نفس کشیدنم برات سخت میشه!
تمام وجودت میشه بغضی که نمیترکه،
به این میگن
"درد بی درمون" ...
گـــــاهی نـــــه گریـــــه آرامــت می کنــــد
و نـــــــــــه خنــــــــده ,, نــــــــه فریـــــــــاد
و نـــــــه سکــــــــوت
نـــــــه رفتـــــن و نـــــــه مانــــــــــدن
آنجـــــاست کـــــه بـــا چشمانی خیس
رو بـــه آسمـــــان می کنی و می گویی
خدایــــــا تنهـــــا تــــو را دارم تنهـــــــایم مگـــــــذار